نتایج جستجو برای عبارت :

آدم دوقطبی بدبخ هسدم

نسبت به گذشته فکر میکنم عاقل تر و پرتجربه تر شدم. کم‌حوصله تر و زود رنج تر :/ بدیو و خوبیام گاتی شده همینی که میبینید از آب درادمده.
ولی فکر میکنم مراقب خودم نیستم :( جسمی نه اصن جسمی مهم نی
روحی /وقتی / فکری نمیدونم.
از نوجونی چند نفری هستن که نمیبخشمشون اصلااااااااا ینی باعث شدن خورد بشم. برام مهم نی فعلا برن به درک تا بعدا خودم بفرسمشون درک :) یا شایدم "جهنم دره" 
جهنم دره یکجایی تو آذربایجان غربی_خوی.
یه وقتایی کارام بنظرم غلطن یه وقتایی درست تر
به زودی تولد ل هست
به عنوان کادو میخوام برم یه تیکه لباس واسه بچه ی نداشته ش بخرم :)
اگه چیزی مسخره تر از این سراغ دارین بگین

پی نوشت1:وقت تنگه و دست و بالم بسته
وگرنه کادو تولد واسش شوهر پیدا می کردم می بردم
پی نوشت2:ایده ی تبریک مبریک هم داشتین با کمال میل پذیرا هسدم
صبح ساعت ده با هزار ضرب و زور بیدار شدم لشمو بردم کتابخونه
یکم خوندم یک اومدم ناهار خوردم دوباره برگشتم کتابخونه تا پنج
حوصله م سر رفته بود واسه عوض شدن حال و هوام گفتم برم یه خرده بگردم
پنج پریدم تو سرویس بی هدف یه جا همینجوری پیاده شدم تو راه دوتا سمبوسه خریدم با خودم بیارم خوابگاه
از نزدیک باغ کتابم رد شدم خواستم سر خرو کج کنم و برم توش بعد به خودم یاداوری کردم پول مول نداری بدبخ این شد که بیخیالش شدم و رفتم یه بستنی توت فرنگی خریدم و سوار ا
از طرف تنبــور ب ی چالش دعوت شدم ک دستش م درد نکنه تا اینجا بهترین چالشی بوده ک دیدم، منم 00:00:. رو ب این چالش دعوت میکنم 10 تا کاری ک میخوام تا زنده هسدم انجام بدم :
1)  گیتارو خیلی دوست دارم یاد بگیرم و بعدش اگه شد پیانو، جدیدا م دلم میخواد ی استودیو داشتم و میتونستم عاهنگارو بازخونی کنم و ضبط کنم \:|
2) چنتا هارد بخرم که واسه همه فیلم و عاهنگام جا داشته باشم ی عالمه م جا اضافه بیارم :(3) ی زمین ورزشی روباز داشته باشم ک هم بشه توش والیبال بازی کرد، هم بس
اول سلام سلام حال شما؟
دلم واستون یه ریزه شده بود :))
آقا حدود دو هفته ی پیش ، یکی از دخترای کلاس زبانم[نسرین] که هشتمه و دوسال ازم کوچیکتره ولی قد و هیکلش دو برابر منه/: ، با فرشید نامی رل زد..
این هی میومد مغز منو میخورد که وای فلانه و خیلی خوبه و اینا..[دخترا در این موارد بسی جوگیر هستند]
منم که یکی از خصلت های بارزم فیضولیه اصن/:
یه روز با فرشید هماهنگ کرده بود که دو سه دیقه وسط کلاس اجازه بگیره بیاد دم در.. به منم گفت نسی میای باهام تنها نباشم؟ گفت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها